هیچ سیستم عاملی کامل نیست، حتی اوبونتو. چه برای بهرهوری و چه برای سهولت استفاده، در اینجا چند ویژگی وجود دارد که اوبونتو باید از ویندوز قرض بگیرد تا در رقابت ویژگیهای سیستم عاملها پیروز شود.
۵. جلسات تمرکز ویندوز
اگر با کامپیوترها کار میکنید، دقیقاً میدانید که چقدر میتواند حواسپرتکن باشد. جریان مداوم صداهای زنگ، بوق، چراغهای چشمکزن و پنجرههای پاپآپ میتواند احساس کنید که در یک کارناوال هستید تا اینکه در حال کار با کامپیوتر باشید.
مایکروسافت در پیادهسازی “جلسات تمرکز” در ویندوز عملکرد خوبی داشته است و این چیزی است که اوبونتو باید از آن الهام بگیرد.
جلسات تمرکز امکان “مزاحم نشوید” را فراهم میکند (که بیشتر اعلانها را مسدود میکند)، نشانگرهای تسکبار را غیرفعال میکند و از چشمک زدن آیکونهای تسکبار جلوگیری میکند.
همچنین به شما این امکان را میدهد که تایمر پومودورو تنظیم کنید که به طور دورهای به شما یادآوری میکند که از هر چیزی که در حال انجام آن هستید، استراحتی داشته باشید.
شما همچنین میتوانید اهدافی تنظیم کنید، تایمر خود را با فهرست کارهای خود هماهنگ کنید و حتی اسپاتیفای را یکپارچه کنید، اگر با موسیقی بهتر کار میکنید.
۴. پشتیبانی از پسکلیدها
پسکلیدها که به عنوان جایگزینی برای رمزهای عبور در نظر گرفته میشوند، به طور فزایندهای در حال محبوب شدن هستند.
با این حال، اوبونتو هیچ روشی بومی برای مدیریت آنها ندارد.
یکپارچگی پسکلیدها در ویندوز بسیار ساده است. پس از راهاندازی Windows Hello — که پیشنیاز پسکلیدها در ویندوز است — شروع به دیدن درخواستهایی برای ایجاد پسکلید هر بار که به سایتی میروید که از آنها پشتیبانی میکند، خواهید کرد. حتی این ویژگی با مرورگرهای غیر از اج، مانند فایرفاکس نیز یکپارچه میشود.
شما میتوانید پسکلیدهای خود را با فشار دادن Windows+i مدیریت کرده و به بخش حسابها > پسکلیدها بروید.
۳. گزینههای پیشرفته برای چسباندن پنجرهها
همانطور که از نامش پیداست—ویندوز. ویژگی چسباندن پنجرهها در سیستم عامل ویندوز فوقالعاده، شهودی و قدرتمند است، بهویژه در ویندوز ۱۱.
همانطور که در بیشتر سیستمعاملها رایج است، میتوانید یک پنجره را به یکی از طرفهای صفحه بکشید تا آن را به لبه بچسبانید، اما تنوعها فقط به همین جا ختم نمیشود. اگر یک پنجره را به گوشه صفحه بکشید، پنجره بهطور خودکار اندازهای خواهد گرفت که تنها یکچهارم از صفحه شما را اشغال کند.
از آنجا، میتوانید بقیه پنجرهها را طوری بچسبانید که هرکدام یکچهارم از صفحه را اشغال کنند، یا نصف صفحه را با یک پنجره بلند پر کنید و گوشه باقیمانده را با یک پنجره کوچکتر پر کنید.
اگر موس خود را روی دکمهی حداکثرسازی (آیکن مربعی بین دکمههای حداقلسازی و بستن) ببرید، تمام تنظیمات پیشفرض پنجرهها را خواهید دید.
اوبونتو دارای قابلیت پایهای برای چسباندن پنجرهها (Window Snapping) است، اما این قابلیت به روانی و سادگی نسخهی مشابه آن در ویندوز عمل نمیکند.
نرمافزار PowerToys که توسط مایکروسافت برای ویندوز توسعه یافته، همچنین قابلیتی به نام “Fancy Zones” را ارائه میدهد که امکانات مدیریت پنجرهها را حتی بیشتر گسترش میدهد.
۲. نوار بازی ویندوز ۱۱ (Windows 11 Game Bar)
نوار بازی (Game Bar) در ویندوز ۱۱ مجموعهای از ابزارهای ضبط ویدیو و صدا، بهعلاوه امکان گرفتن اسکرینشات را در یکجا گرد هم آورده است. این ابزار همچنین دارای رابط کاربری (UI) جدید و بهبودیافتهای است که نسبت به نسخههای قدیمیتر پیشرفت قابل توجهی دارد.
نوار بازی ویژگی منحصر بهفردی نیست؛ برنامههای دیگری مثل OBS (Open Broadcaster Software) هم میتوانند بسیاری از همین کارها را انجام دهند.
با این حال، داشتن ابزاری مانند Game Bar که مستقیماً در سیستمعامل ادغام شده و همهچیز را یکجا ارائه میدهد، بسیار راحتتر و در دسترستر است.
۱. تاریخچه کلیپبورد: قابلیت کمتر شناختهشده ویندوز
کلیپبورد (Clipboard) جایی است که همه چیزهایی که کپی میکنید بهصورت موقتی ذخیره میشود تا بعداً آن را جایگذاری (Paste) کنید.
یکی از بهترین و در عین حال کماستفادهترین قابلیتهای ویندوز، تاریخچه کلیپبورد است. همانطور که از نامش پیداست، این ویژگی یک لیست از آیتمهایی که کپی کردهاید نگه میدارد تا بعداً بتوانید از آنها استفاده کنید. برای دسترسی به آن کافیست کلیدهای Windows+V را فشار دهید. اگر فعال نبود، به مسیر Settings > System > Clipboard بروید و آن را روشن کنید.
این قابلیت همچنین تصاویر کپیشده را هم ذخیره میکند، نه فقط متنها.
شاید در نگاه اول چندان مهم به نظر نرسد، اما در طول یک روز کاری عادی، بارها و بارها از این ویژگی استفاده میکنم.
کپی و پیست کردن بخش جداییناپذیر هر جریان کاری دیجیتال است و اگر بخواهم برای همیشه به اوبونتو مهاجرت کنم، تاریخچه کلیپبورد همان ویژگی کوچکیست که بیشتر از همه دلتنگش خواهم شد.
هیچکدام از این قابلیتها واقعاً انقلابی نیستند. مسئله این نیست که اوبونتو بهطور کلی فاقد ویژگیهای حیاتی و حیاتی برای کار باشد. اما زمانی که به مهاجرت به یک سیستمعامل دیگر فکر میکنید، همین جزئیات کوچک هستند که تفاوت بزرگی ایجاد میکنند.