چندین فیزیکدان تئوری جهان شبیه سازی شده را بیان کرده اند و ادعا می کنند که ممکن است جهان ما واقعی نبوده و در عوض یک شبیه سازی عظیم باشد. آیا باید به نظر این فیزیکدانان اهمیت داد؟ آیا ما در یک برنامه کامپیوتری یا یک جهان شبیه سازی شده زندگی می کنیم؟ در این مقاله این موضوع را بیشتر بررسی می کنیم.
بررسی تئوری جهان شبیه سازی شده
این گونه پرسش ها قطعا سوژه های خوبی را در اختیار نویسندگان و یا کارگردانان فیلم های علمی و تخیلی قرار می دهد. در گذشته این ها سوالاتی بودند که فقط فیلسوفان نگران پاسخ دادن به آن ها بودند.
مدت زمان زیادی از کشف دانشمندان درباره این که جهان چگونه است، نگذشته است. با این وجود برخی از بهترین حدس های فعلی در مورد چگونگی تشکیل دنیا وجود دارند که به نظر می رسد پاسخ این سوال را نیز در گرو علم قرار داده است.
اکنون بسیاری از فیزیکدانان، کیهان شناسان و تکنسین ها از این ایده که همه ما در داخل یک شبیه ساز عظیم رایانه ای یا جهان شبیه سازی شده زندگی می کنیم، طرفداری می کنند؛ در واقع آن ها معتقدند که یک دنیای مجازی به سبک فیلم ماتریکس را تجربه می کنیم و به اشتباه فکر می کنیم که واقعی است.
البته غرایز ما به کمک ما می آیند. این دنیا برای شبیه سازی شدن بسیار واقعی است. وزن فنجان در دست ما، رایحه غنی قهوه موجود در آن، صداهای اطراف ما، دیدن لبخند کسی که دوستش داریم؛ چگونه می توان چنین غنای تجربه ای را جعل کرد؟
اما پیشرفت های بسیار خارق العاده در چند دهه گذشته در فناوری های رایانه ای و اطلاعاتی را در نظر بگیرید. رایانه ها به ما بازی های واقع گرایانه عجیب و غریب – با شخصیت های مستقل که به انتخاب های ما پاسخ می دهند – و همچنین شبیه سازهای واقعیت مجازی با قدرت ترغیب کننده فوق العاده، ارائه داده اند. این موارد به اندازه کافی زیاد هستند تا ما را دچار ترس و استرس کنند.
در فیلم ماتریکس این موضوع به بهترین شکل روایت می شود. در داستان این فیلم، انسان ها توسط یک قدرت فراتر در یک دنیای مجازی حبس شده اند و بدون هیچ چون و چرایی می پذیرند که دنیایشان کاملا واقعی است.
بیش از همه این چشم اندازهای کابوس وار و خیالی، دو پرسش اساسی وجود دارد. اول این که از کجا می دانیم این جهان واقعی نیست؟ دوم این که آیا مهم خواهد بود؟
آیا جهان ما واقعی است؛ بررسی دو سناریو
این تئوری طرفداران کمی ندارد به طوری که برخی از فیزیکدانان مایلند درباره آن به تحقیق و بررسی بپردازند. در آوریل ۲۰۱۶، چندین نفر از فیزیکدانان برجسته در موزه تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک، ایالات متحده، در این باره بحث کردند.
هیچ یک از این افراد پیشنهاد نمی کنند که ما موجوداتی جسمی هستیم که در یک گودال ناخوشایند نگه داشته می شویم و مانند ماتریکس به دنیای خیالی اطراف خود ایمان داریم. در عوض، حداقل دو راه دیگر وجود دارد که ممکن است جهان پیرامون ما کاملا واقعی نباشد.
کیهان شناس آلن گوت از انستیتوی فناوری ماساچوست، ایالات متحده پیشنهاد کرده است که کل جهان ما ممکن است واقعی باشد اما هنوز نوعی آزمایش آزمایشگاهی است. ایده این است که جهان ما توسط برخی از هوش های فوقالعاده ایجاد شده است، درست همانطور که زیست شناسان کلونی میکرو ارگانیسم ها را تولید می کنند.
گوت می گوید، هیچ چیز امکان تولید جهانی در یک انفجار بزرگ مصنوعی، پر از ماده و انرژی واقعی را رد نمی کند. هم چنین نمی تواند جهانی را که در آن ساخته شده است از بین ببرد. جهان جدید حباب خود را از فضا-زمان، جدا از آن چه در آن به وجود آمده است، ایجاد می کند. این حباب به سرعت از جهان والد جدا شده و ارتباط خود را با آن از دست می دهد.
این سناریو چیزی را تغییر نمی دهد. جهان ما ممکن است در یک لوله آزمایش متولد شده باشد، اما از نظر جسمی به همان اندازه “واقعی” است که گویی “به طور طبیعی” متولد شده است. با این حال، سناریوی دوم نیز وجود دارد که تمام توجه را به خود جلب کرده است، زیرا به نظر می رسد مفهوم واقعی دنیای ما را تضعیف می کند.
ایلان ماسک و دیگر مردمان همفکر او اینگونه القا می کنند که ما موجوداتی کاملاً شبیه سازی شده هستیم. ما نمی توانیم چیزی بیش از رشته اطلاعاتی باشیم که در برخی از کامپیوترهای بزرگ مانند شخصیت های یک بازی ویدیویی دستکاری می شوند.
حتی مغز ما نیز شبیه سازی شده است و به ورودی های حسی شبیه سازی شده پاسخ می دهد. در این دیدگاه، هیچ شخصیتی مانند ماتریکس وجود ندارد که بتواند فرار کند. این جا جایی است که ما زندگی می کنیم و در واقع تنها شانس ما برای “زندگی” است.
استفاده انسان از شبیه ساز
اما چرا باید به چنین احتمال عجیب و غریب و بی تناسبی ایمان داشته باشیم؟ بحث کاملاً ساده است: خود ما در حال حاضر شبیه سازی می کنیم به طوری که افراد در آن حسی کاملاً واقعی را تجربه می کنند. حتی با استفاده از فناوری بهتر و پیشرفت تکنولوژی می توانیم نمونه نهایی آن را ایجاد کنیم.
ما نه تنها در بازی های ویدئویی بلکه در تحقیقات نیز از شبیه سازی رایانه ای استفاده می کنیم. دانشمندان سعی می کنند تمام جنبه های جهان هستی را در سطوح مختلف از زیر اتمی تا کل جوامع یا کهکشان ها، حتی کل جهان را شبیه سازی کنند.
به عنوان مثال، شبیه سازی های رایانه ای از حیوانات ممکن است به ما بگوید که آن ها چگونه رفتارهای پیچیده ای مانند جمع شدن و ازدحام را ایجاد می کنند. شبیه سازی های دیگری دریاره کهکشان ها و حتی کا جهان هستی به ما کمک می کند تا نحوه شکل گیری سیارات، ستاره ها و کهکشان ها را بفهمیم.
حتی می توانیم جوامع بشری ساده را شبیه سازی کنیم. این به ما کمک می کند تا دریابیم چگونه همکاری ظاهر می شود، شهرها تکامل می یابند، ترافیک جاده ای و اقتصاد و بسیار از موارد دیگر، ایجاد می شوند.
چه کسی می گوید ما قادر به ایجاد عوامل محاسباتی – موجودات مجازی – که نشانه هایی از هوشیاری را نشان دهند، نیستیم؟ پیشرفت در درک و نقشه برداری از مغز، و همچنین منابع محاسباتی گسترده وعده داده شده توسط رایانه کوانتومی، این مسئله را روز به روز محتمل تر می کند.
اگر زمانی به این مرحله برسیم، تعداد زیادی شبیه سازی را انجام خواهیم داد. آن ها بسیار بیشتر از یک جهان واقعی پیرامون ما خواهند بود. بنابراین، آیا برخی از هوش های دیگر در سایر نقاط جهان هستی از قبل به آن نقطه رسیده اند؟ اگر چنین باشد، منطقی است که هر موجود آگاهی مانند خود ما تصور کند که در واقع در چنین جهان شبیه سازی شده زندگی می کند.
بررسی فرضیه جهان شبیه سازی شده از دیدگاه فلسفه
فیلسوف نیک بوستروم از دانشگاه آکسفورد انگلیس این سناریو را به سه احتمال تقسیم کرده است:
(۱) تمدن های هوشمند هرگز به مرحله ای نمی رسند که بتوانند چنین شبیه سازی هایی انجام دهند، شاید به این دلیل که ابتدا خود را از بین می برند.
(۲) آن ها به آن نقطه می رسند، اما بعداً به دلایلی انتخاب می کنند که چنین شبیه سازی هایی را انجام ندهند.
(۳) به احتمال زیاد ما در چنین شبیه سازی هستیم.
سوال اساسی این است که کدام یک از این گزینه ها محتمل به نظر می رسند.
جورج اسموت، فیزیکدان و برنده جایزه نوبل، استدلال کرده است که هیچ دلیل قانع کننده ای برای باور دلیل ۱ و ۲ وجود ندارد. مطمئنا بشریت در حال حاضر با عوامی مانند تغییرات آب و هوایی، سلاح های هسته ای و انقراض گسترده مشکلات زیادی را برای خود ایجاد کرده است. اما این مشکلات لازم نیست که نهایی باشند.
علاوه بر این، هیچ چیز نمی تواند نشان دهد که شبیه سازی های دقیق که عوامل در آن واقعی و آزاد هستند، در اصل غیرممکن باشد. اسموت اضافه می کند، با توجه به اینکه اکنون اطلاعات زیادی درباره دیگر سیارات نداریم، اگر تصور کنیم که پیشرفته ترین هوش در کل جهان هستیم، اوج تکبر خواهد بود.
در مورد احتمال (۲) چطور؟ به تصور ما، ممکن است به دلایل اخلاقی از انجام چنین شبیه سازی هایی صرف نظر کنیم. شاید به نظر نرسد ایجاد موجوداتی شبیه سازی شده که به واقعی و خودمختار بودن خود اعتقاد دارند، کاری است ناشایست.
از نظر اسموت این احتمال نیز بعید به نظر می رسد. به هر حال، یک دلیل اصلی که امروز شبیه سازی می کنیم کسب اطلاعات بیشتر در مورد دنیای واقعی است. این می تواند به ما کمک کند تا جهان را بهتر بشناسیم. بنابراین دلایل منطقی و اخلاقی برای انجام آن وجود دارد.
پس به نظر می رسد که فقط احتمال (۳) برای ما باقی می ماند: ما احتمالاً در یک شبیه سازی هستیم. اما همه این ها فقط یک سری از فرضیات نایید نشده هستند. آیا برای اثبات آن می توانیم مدرکی پیدا کنیم؟
بسیاری از محققان معتقدند که این بستگی به خوب بودن شبیه سازی دارد. بهترین راه جستجوی نقص در برنامه است، دقیقاً مانند اشکالاتی که در ماهیت ماتریکس به ماهیت مصنوعی “دنیای معمولی” خیانت می کنند. به عنوان مثال، ممکن است ناسازگاری در قوانین فیزیک کشف کنیم.
ماروین مینسکی، در روشی دیگر بیان می کند، در هوش مصنوعی به دلیل “گرد کردن” تقریب ها در محاسبه، ممکن است خطاهایی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، هر زمان که یک رویداد چندین نتیجه احتمالی داشته باشد، مجموع آن احتمالات باید به ۱ برسد. اگر چنین نشد احتملا مشکلی در کار است.
برخی از دانشمندان استدلال می کنند برای اثبات این که در یک شبیه ساز هستیم، در حال حاضر دلایل خوبی وجود دارد. این واقعیت است که جهان ما طراحی شده به نظر می رسد، یکی از استدلال ها است. ثابت های طبیعت، مانند نقاط قوت نیروهای بنیادی، دارای مقادیری هستند که برای امکان وجود زندگی تنظیم شده اند. حتی وجود تغییرات کوچک به این معنی است که اتم ها دیگر پایدار نخواهند بود یا ستاره ها شکیل نخواهد شد. این که چرا چنین است یکی از عمیق ترین اسرار کیهان شناسی است.
بررسی یک پاسخ محتمل تر
یک پاسخ ممکن برای این مسئله که فراگیر تر است را بررسی می کنیم. شاید انبوهی از جهان ها وجود داشته باشند که همگی در رویدادهای از نوع Big Bang و همه با قوانین مختلف فیزیک ایجاد شده اند. به طور تصادفی، بعضی از آن ها برای امکان وجود زندگی تنظیم می شوند و اگر ما در چنین جهان مهمان نوازی نبودیم، سؤال تنظیم دقیق را نمی پرسیدیم زیرا وجود نخواهیم داشت.
با این حال، جهان های موازی نیز یک تئوری ثابت نشده است. بنابراین حداقل می توان تصور کرد که جهان ما در عوض یک شبیه سازی است که پارامترهای آن به خوبی تنظیم شده است تا نتایج جالبی مانند ستاره ها، کهکشان ها و موجودات را ارائه دهد.
در حالی که این امکان وجود دارد اما استدلال ما را به جایی نمی رساند و تصور اینکه در یک شبیه سازی هستیم، رمز و راز تنظیم دقیق را توضیح نمی دهد. برخی دیگر به برخی از یافته های واقعا عجیب و غریب فیزیک مدرن اشاره کرده اند که گواهی بر وجود چیزی اشتباه است.
مکانیک کوانتوم، نظریه ای است که همه عجایب را به وجود آورده است. به عنوان مثال، ماده و انرژی هر دو دانه ای به نظر می رسند. علاوه بر این، وضوح تصویری که می توانیم جهان را رصد کنیم محدودیت هایی دارد و اگر سعی کنیم چیز کوچکتری را مطالعه کنیم، همه چیز “مبهم” به نظر می رسد.
اسموت می گوید این ویژگی های گیج کننده فیزیک کوانتوم دقیقاً همان چیزی است که در یک شبیه سازی انتظار داریم. وقتی خیلی دقیق نگاه کنید، آن ها مانند پیکسل صفحه هستند. با این حال، این فقط یک تشبیه تقریبی است.
بحث دوم این است که به نظر می رسد جهان بر روی خطوط ریاضی کار می کند، درست همانطور که از یک برنامه کامپیوتری انتظار دارید. در نهایت، برخی از فیزیکدانان می گویند، واقعیت چیزی جز ریاضیات نیست.
کلام آخر
مفهوم “جهان شبیه سازی شده” نیاز به بحث های فبسلفی فراوانی دارد که هیچ آسیبی در آن نیست. مانند بسیاری از معمای فلسفی، ما را وادار می کنند که فرضیات و پیش فرض های خود را بررسی کنیم.
اما تا زمانی که نتوانید تفاوت بین آن چه ما تجربه می کنیم و آنچه “واقعی” است را نشان دهید، منجر به تفاوت های قابل اثبات در آن چه ممکن است مشاهده یا انجام دهیم می شود، این تصور ما از واقعیت را به طرز معناداری تغییر نمی دهد. در اوایل دهه ۱۷۰۰، جورج برکلی، فیلسوف استدلال کرد که جهان فقط یک توهم است. ساموئل جانسون، نویسنده انگلیسی، با رد این ایده، فریاد زد: “من آن را رد می کنم”. جانسون در واقع چیزی را رد نکرد. اما با این وجود ممکن است او پاسخ مناسبی ارائه کرده باشد.