جدیدترین نسخه از سری محبوب و ترسناک Resident Evil به تازگی منتشر شده است و واکنشهای خوبی را از منتقدین و طرفداران بدست آورده است. با توجه به اهمیت این عنوان، در ادامه به بررسی پایانبندی بازی Resident Evil Village و آینده سری خواهیم پرداخت.
با عرضه رزیدنت ایول ۸ و صحبت هایی که در مورد این بازی وجود دارد، افراد زیادی تاکنون آن را تجربه کرده اند و حتی رکورد بازدید مجموعه در توییچ را نیز شکست. در صورتی که این عنوان را تجربه نکرده اید، می توانید قبل از تجربه آن به این نشانی رجوع کرده و نکات ابتدایی و مهم آن را مشاهده کنید. در غیر این صورت می توانید در ادامه مقاله با ما همراه باشید.
این یک بازی مهم برای سری محسوب می شود، به ویژه از نظر پیامدهایی که برای این مجموعه، داستان و آینده آن دارد. Resident Evil Village داستان RE7 را پیگیری می کند و در طول بازی، ما افشاگری می کنیم و رازهایی را کشف می کنیم که نه تنها ابهام هایی در مورد رویدادهای قبلی خود را روشن سازی می کند، بلکه سایر قسمت های داستان این مجموعه را نیز به راه می اندازد. حال این مواردی که به داستان و آینده این سری محبوب مربوط می شوند، حول و هوش چه چیزهایی می چرخند؟ این سوالی است که قصد داریم به آن پاسخ دهیم.
ساعات پایانی بازی کاملا دراماتیک هستند. Ethan پس از گذراندن کل بازی برای غلبه بر چهار ارباب دهکده شوم درون بازی، سرانجام یک دیدار رودررو با میراندا دارد، که مشخص می شود که او قادر به استفاده از قدرتهای مگامایسیت (که اساساً ذهن کندوی Mold در جهان Resident Evil است) به شکل میا وینترز در آید و جای خود را در خانواده Winters بدست آورد. او این کار را برای دستگیری رزماری، دختر تازه متولد شده Winters کرد و این میا جعلی بود که گویا در ابتدای بازی توسط کریس و تیم BSAA او کشته شد.
البته، آن زمان میراندا واقعاً کشته نشد و در حالی که همان طور که گروه کریس فکر می کردند، جسد وی در حال حمل بود، به جوخه حمله کرد و بسیاری از آنها را کشت، سپس رز را گرفت و فرار کرد اما دقیقا چرا او رز را می خواست؟ او بیش از صد سال سن دارد. در بازی مشخص شد که او قبلاً یک دختر داشته است. دختری کوچک به نام اوا که در اوایل دهه ۱۹۰۰ در هنگام شیوع آنفلوانزای اسپانیایی درگذشت. بعد از آن، میراندا برای مدتی خود را گم کرد که به اندازه کافی قابل درک است اما همانطور که خوش شانس بود از غاری خلوت در اروپای شرقی سر در آورد، جایی که مگامایکت را پیدا کرد.
او با استفاده از قدرت مگامایسیت و mold توانست مواردی مانند طول عمر طولانی (تقریباً تا حد جاودانگی) و قدرت ها و توانایی های باورنکردنی را تجربه کند و متوجه شد که می تواند از این قدرت ها برای زنده کردن دختر مرده خود استفاده کند. سال ها و سال ها او آزمایشاتی را بر روی افراد انجام داد، با رضایت یا بدون رضایت آنها، بسیاری را به هیولاهای جهش یافته تبدیل کرد (مانند لایکان هایی که ما در طول Resident Evil Village با آنها مبارزه می کنیم). چهار ارباب دهکده نیز آزمایشات وی بودند.
او دقیقا با چه چیزهایی ازمایش می کرد؟ او به دنبال حامل هایی بود. بدن هایی که می توانست برای احیای اوا از آن ها استفاده کند. تا یک زمان خاص با این که دو نفر از چهار ارباب به موردی که او که می خواست نزدیک شدند (به خصوص بانو دیمیترسکو) اما هیچ کدام برای هدف او مناسب نبودند تا این که او رز را پیدا کرد. موردی که بنظر می رسید به لطف پدر و مادرش بهترین گزینه ممکن است.
میا وینترز البته در رزیدنت ایول ۷ مشخص شده بود که به مولد آلوده شده است اما در نسخه هشتم نیز مشخص شد که حتی ایتان نیز درگیر این ماده بوده است. در واقع، درست در ابتدای RE7 ، هنگامی که اتان توسط جک بیکر دستگیر ش ، او فقط اسیر نشد بلکه کاملاً کشته شد، و سپس به مولد آلوده شد. از آن زمان به بعد، تمام بدن ایتا ، یعنی موجودیت او، مجموعه ای از مولد بوده است که برای زنده نگه داشتن او با هم کار می کنند. در واقع به خاطر این بود که ایتان می توانست از انواع و اقسام بلاهایی که در طول بازی نظیر بریده شدن دست و… بر او وارد می آمد، جون سالم به در ببرد.
در نتیجه به عنوان کسی که مادرش به مولد آلوده شده و پدرش با ان احیا شده، رز بهترین گزینه برای احیای دختر از دست رفته میراندا محسوب می شود. در اولین دیدار میراندا و ایتان که چندان طول نکشید، میراندا قلب او را از جای در آورد و او را ظاهرا کشت. در این مرحله، شما کنترل کریس ردفیلد را در دست می گیرید، که با تیم Wolf Hound خود در روستا نفوذ می کند. کریس، مشخص شده که سرکش شده است، دیگر دستورات BSAA را دنبال نمی کند و از زمان وقایع RE7 در حال ردیابی و تلاش برای کشتن میراندا است.
با جوخه اش، او وارد روستا می شود و به زودی، او بمبی را روی مگامایسیت قرار می دهد تا یکبار برای همیشه قالب را از بین ببرد و قصد دارد بمب را هنگامی که او و جوخه اش از روستا خارج شدند آن را منفجر کند. او هنوز قصد دارد میراندا را بکشد، بنابراین بیشتر جلوتر می رود و به زودی وارد اتاق زیرزمینی می شود که اساساً به عنوان پایگاه عملیاتی میراندا عمل می کند. البته میراندا آن جا نیست. او در حال برگذاری مراسمی است تا به وسیله آن اوا را برگرداند اما در این اتاق، کریس چندین کشف مهم انجام می دهد.
برای کسانی که نمی دانند مشخص شد که Eveline ، دختربچه ای که به نظر می رسد محل اصلی ویروس مولد در Resident Evil 7 باشد، تا حدی به دلیل میراندا ایجاد شده است. میراندا در تلاش های خود برای بازگرداندن دخترش با The Connections کار می کرد اما در نهایت آزمایش آنها منجر به ایجاد دختری شد که شبیه اوا بود و دارای قدرت های بسیار چشمگیر و وحشتناکی بود و تصمیم گرفت از همکاری خود با The Connections دست بکشد و آزمایش تبدیل به یک شکست شد. در نهایت اما اولین، میا و ایتان را آلوده به مولد کرد که موجب به دنیا آمدن رز شد که به موفقیت میراندا می انجامید.
بزرگترین رازی که کریس کشف می کند البته ریشه شرکت آمبرلا است. در این جا مشخص شد که بنیانگذار آمبرلا Ozwell E. Spencer میراندا را شخصاً می شناخته است و سال ها قبل از شروع آزمایش با ویروس Progenitor ، وی دانش آموز میراندا بوده و در آن جا بود که او نه تنها شروع به توسعه ایده ها و جاه طلبی های خود می کند که باعث می شود همه جهان را به هم ریزد بلکه در همان جایی بود که او برای اولین بار شروع به آزمایش و یادگیری در مورد استفاده از ویروس ها و انگل ها برای تقویت شکل فیزیکی انسان کرد.
او با میراندا در یک جنبه حیاتی مخالف بود. در حالی که او می خواست با استفاده از این دانش فقط دخترش را بازگرداند ، اسپنسر می خواست کل نژاد بشر را تغییر دهد و از نو اختراع کند. بنابراین او میراندا را ترک کرد اما تصمیم گرفت به شکلی متفاوت به ادای احترام به خاطر وقت گذرانی خود با او بپردازد. او نام شرکت خود را به دلیل نمادی که در غارهای روستا دیده می شود و همچنین به عنوان تاج چهار لرد روستا به طور جمعی عمل می کند، Umbrella Corporation گذاشت.
به همان اندازه که این یک افشاگری مهم است، کریس بدیهی است که وقت نشستن و یادآوری ندارد. او همچنین میا را در یک اتاق در قفس پیدا می کند و او حقیقت را درباره ایتان برای او فاش می کند و در این مرحله ، همچنین مشخص می شود که ایتان هنوز نمرده است. به نوعی، مولد درون او او را زنده نگه می دارد ، حتی اگر بدنش در این جا نابود شده باشد. ما یک بار دیگر کنترل ایتان را در دست می گیریم، میراندا را ردیابی می کنیم و با او درگیر یک باس فایت نهایی و چشمگیر می شویم.
ایتان موفق می شود او را بکشد ، و سپس با رز، او و کریس شروع به راه رفتن از روستا به هلی کوپتر استخراج می کنند اما بدن ایتان در این مرحله در حال از کار افتادن است و ایتان همچنین می داند که با از بین رفتن مگامایسیت، او برای مدت طولانی دیگر زنده نخواهد ماند. او رز را به کریس تحویل می دهد، چاشنی بمب را از او می گیرد و او را مجبور می کند که او را پشت سر بگذارد و به سمت هلی کوپتر برود.
در حالی که کریس، رز و میا در حال فرار بودند، اتان بمب را منفجر می کند و خود را فدا می کند (که برای یک بازی Resident Evil غیرمعمول است، به این دلیل که ما قبلاً در این مجموعه واقعاً شاهد یک قهرمان اصلی نبوده ایم) ، در حالی که همچنین تخریب روستا و مگامایسیت در حال انجام است، در این مرحله ، دوباره در هلی کوپتر، یکی از سربازان کریس جسد یک مأمور BSAA را به او نشان می دهد که توسط سازمان به روستا فرستاده شده بود در حالی که عملیات خودش نیز ادامه داشت و نشان داده شد که سرباز کشته شده از لحاظ ظاهری بسیار زامبی مانند است.
به نظر می رسد BSAA در حال ساخت و استفاده از سربازان جهش یافته است. کریس به سربازان خود دستور می دهد که به مقر BSAA بروند و او کاملاً عصبانی است. با این وجود موارد بیشتری وجود دارد. صحنه پس از تیتراژ Resident Evil Village به مدت ۱۵ الی ۲۰ به جلو می پرد و ما شاهد یک رز بزرگ هستیم که به ایتان در برابر قبر او احترام می گذارد. پس از مکالمه مختصری با سنگ مزار پدرش ، او می چرخد و به سمت یک وانت سیاه و سفید می رود که مردی در مقابل آن کت و شلوار دارد. البته این مفهوم این است که کریس او را زیر پر و بال خود گرفته و اینکه رز تحت تعلیم و تربیت او آموزش می بیند و به یک مامور فوق العاده تبدیل شده است.
مرد سیاه پوش با صدا زدن او با نام اوا او را اذیت می کند اما رز عصبانی شده و او را به در ماشین کوبیده و می گوید قدرت هایی دارد که حتی کریس هم از آن ها بی خبر است. یک تیرانداز از دور به مامور می گوید که می تواند به رز شلیک کند اما مامور می گوید اوضاع تحت کنترل است. در نهایت مامور از رز عذر خواهی می کند. با هم، مأمور و رز سوار ماشین شده و از آن جا دور می شوند و کلمات “داستان پدر اکنون تمام شده است” بر روی صفحه نمایش نشان داده می شود. به اندازه کافی جالب توجه است که بدانیم قبل از سیاه شدن صفحه فردی در دور دست نشان داده می شود.
بنابراین همه این ها به چه معناست؟ همان طور که اخیراً یک کاربر در Reddit کشف کرده است، فردی که در دور دست قرار دارد ممکن است Ethan Winters باشد. از حالت photo mode در زمان کات سین استفاده استفاده کنید و می توانید ببینید که این مدل Ethan است که به شدت می تواند جذاب باشد در صورتی که او زنده باشد. همچنین این سوال پیش می آید که چگونه زنده ماند است. هرچند او احتمالا فقط حاصل تصورات رز باشد. البته ، Resident Evil در بازگشت شخصیت های مرده بی سابقه نیست (به یاد بیاورید چند بار آلبرت وسکر از مرگ بازگشت)، بنابراین شاید هنوز کار سری با ایتان وینترز کاملاً تمام نشده باشد.
از همه مهم تر داستان قسمت بعدی است که می تواند در دو جهت پیش برود. یک داستان می تواند کریس باشد که به کمپانی BSAA مشکوک شود و قصد داشته باشد آن ها زمین بزند و مورد دوم ادامه خط داستانی رز با قدرت هایی که دارد است. مورد آخر باید جالب باشد، زیرا از نظر منطقی ، همه قهرمانان اصلی RE در آن مرحله پیر خواهند شد ، بنابراین شاید دیگر نتوانیم با آن ها بازی کنیم. مطمئناً، پیری در گذشته عاملی برای بازی های Resident Evil نبوده است، اما بین ۴۰ سالگی و ۶۰ سالگی تفاوت زیادی وجود دارد. مگر اینکه Capcom بخواهد شخصیت های پیر را با شخصیت های اصلی خود کامل کند.
دیدن کریس ، لئون ، کلر و جیل به عنوان شخصیت های قابل بازی در این داستان که ۱۵-۲۰ سال در آینده تنظیم شده است چندان ممکن نیست. البته شاید رز فقط پیری را تسریع کرده است و پرش زمان چندان زیاد نیست. شاید Resident Evil 9 کانون توجه خود را برروی رز بگذارد و کریس در DLC آینده Village به عنوان شخصیت اصلی قرار گیرد. شاید داستان کریس در یک دنباله یا spinoff بدون شماره پیگیری شود. شاید Resident Evil 9 خط داستانی حال و آینده داشته باشد. در هر صورت با وجود بسیاری از موضوعات داستانی بالقوه برای انتخاب و پیگیری، مطمئناً آینده برای Resident Evil جالب به نظر می رسد.